Web Analytics Made Easy - Statcounter

خبرگزاری فارس-گروه سینما: ملکه آلیشون از فیلم‌های حاضر در جشنواره فجر است که سهمیه سینمای کودک به حساب می‌آید و جزو آثاری است که در جشنواره کودک اصفهان برگزیده شده است.مسئولیت نویسندگی، کارگردانی و تهیه کنندگی فیلم «ملکه آلیشون» همگی بر عهده ابراهیم نورآورمحمد بوده‌اند. او حتی طراحی لباس و کارهای جانبی را نیز به تنهایی برعهده گرفته به طوری که به غیر از نام بازیگران، فقط نام اوست که در تیتراژ این فیلم دیده می‎شود.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

داستان فیلم

فیلم داستان پسربچه‌ای به نام آدور است که پدر و مادرش در راه حفاظت از یاقوت جان خود را از دست می‌دهند. آدور با پدربزرگ فقیرش زندگی می‌کند و در تمام این سال‌ها فکر می‌کند تب جنگل والدینش را کشته است و از این جهت از جنگل متنفر بوده و مدام درختان را قطع و یا می‌سوزاند.

آدور سرانجام توسط ملکه جنگل احضار و حقیقت را می‌فهمد و بدنبال بدست آوردن یاقوت و گرفتن انتقام خون والدینش به نبرد با کایوت شیطان صفت رفته و پیروز می‌شود.

تقلیدی پیش پافتاده از فیلم آلیس در سرزمین عجایب

از همان سکانس ابتدایی فیلم و حتی قبل تر مشاهده پوستر ملکه آلیشون برای مخاطب تداعی گر فیلم متوهم و فراماسونری آلیس در سرزمین عجایب ساخته تیم برتون می‌باشد. با همان فضای آمیخته از خیال و توهم و کابوس، با همان شخصیت‌های عحیب و غریب و خوفناک البته در ورژن پایین‌تر و با داستانی بسیار ساده و پیش پاافتاده.

این وارفتگیِ داستان  بقدری است که همه چیز مطابق فیلم‌نامه‌ی به شدت ضعیف و کلیشه‌ایِ فیلم پیش رود و این درحالی است که در پایان زمانیکه آدور به سوی پدربزرگ بازمی‌گردد گویی فیلمساز با مخاطب کودک عقب مانده ذهنی مواجه است که داستان واضح فیلم خود را دوباره از زبان درونی پدربزرگ تکرار می‌کند. در واقع انقدر در فیلم پیام ها بصورت مستقیم بارها تکرار می‌شود که هیچ فرصتی برای جذابیت داستان و و کندوکاو مخاطب باقی نمی‌گذارد.

فاجعه فیلم سکانس نبردِ مضحکانه بین آدور و کایوت است که خیلی ناگهانی بدون کوچکترین تلاشی آدور پیروز می‌شود تا در نهایت این مسیر و خیال‌بافی بچه‌گانه را به اتمام رساند و به دنیای خود بازگردد.

نکته مهم آنجاست مخاطب از کایوت غیر از آن قیافه وحشتناک و چشمان سفید و صدای خوفناک چیزی نمی‌داند و نمی‌تواند اوج شّری و بدی او را بعنوان یک دشمن تمام عیار و قطب شرّ داستان درک کند مثلا لازم  بود برای القای بدی مطلق او در حد یک شیطان فیلمساز گوشه‌هایی از ظلم و ستم فراوان او را بر جنگل آلیشون به نمایش می‌گذاشت؛ سکانس رویارویی کایوت با پدر و مادر آدور هم فقط حماقت و سادگی و حتی بلاهت سارا و سُرن را نشان می‌دهد که به یک پیرزن غریبه با آن هییت وحشتناک اعتماد کرده و او را به کلبه خود راه می‌دهند.

تلاشی که به هدر رفت

ایکاش آقای ابراهیم نورآورمحمد بجای آنکه یک تنه تمام مسئولیت‌های ساخت یک فیلم را به عهده بگیرد و بجای صرف وقت برای زرق و برق ظاهری و فضای جنگل، روی اغنای داستان و ایجاد سیرمنطقی روایی فیلمنامه تمرکز خود را می‌گذاشت آن هم درحالیکه بنابه گفته خودش ساخت این فیلم ۸ سال بطول انجامیده و مشخص نیست واقعا او در ۸ سال چه می‌کرده است؟!! فیلمساز مدعی است که آلیشون نام یک درخت ۳ هزارساله در کشور تایوان بود که به علت سهل‌انگاری و ندانم‌کاری‌ها، طوفانی آن را بر زمین زد و شکست، پس از این ماجرا، اهالی کشور ناراحت بودند که چرا از درخت که به‌عنوان سمبلی که در تایوان شناخته می‌شد، مراقبت نشد و آن را استوار نکردند.

حتی بعد از شکسته شدن درخت سه هزارساله «آلیشون» برای آن عزاداری گرفته شد. این داستان ایده ساخت «ملکه آلیشون» شده است تا ضرورت قدردانی از طبیعت را به کودکان و نوجوانان یادآوری کند اما دریغ و حسرتا که به این هدف نمی‌رسد. فضا و اتمسفر داستان از اسامی شخصیت‌ها و پوشش آنها شباهت بسیاری به زنان اروپایی قدیم دارند درست همانند فیلم" آلیس در سرزمین عجایب" با این تفاوت که موهایشان بخاطر حفظ حجاب پوشانده شده!

اصلا مشخص نیست چرا فیلمساز میان هزاران داستان‌ و افسانه‌های جذاب و کهن ایرانی، این همه زمان را خرج ساخت فیلمی کرده است که هیچ تناسبی با فرهنگ ایرانی و اسلامی  ندارد و مخاطب کودک با اتمسفر داستان بیگانه بوده و بدلیل ضعف مفرط و زبان الکن فیلمنامه نمی‌تواند هیچ ارتباطی نه با فضای فیلم و نه داستان آن برقرار کند و بدتر از همه آنکه سیاهی و ترسناک بودن فیلم بیشتر به ترس بچه‌ها می‌انجامد تا آنکه از دیدن یک داستان فانتزی و تخیلی لذت ببرند و حتی همراه با آدور بعنوان قهرمان داستان هیجان را تجربه کند؛ بویژه آنکه اصلا آدور ویژگی‌های یک قهرمان را ندارد و بسیار ترسو و بزدل است و مدام از ترس غش می‌کند.

کلام آخر

 در پایان باید گفت درست است که حضور ژانر کودک و نوجوان چه در قالب انیمیشن و پویانمایی و چه در قالب فیلم در جشنواره فیلم فجر اتفاق خرسندی است و نویدبخش توجه ویژه مسئولان و مدیران سینمایی و فرهنگی به این ژانر مهم و مغفول مانده دارد اما آثاری که در این جشنواره بعنوان فستیوال سالانه و ویترین سینمای ایران حضور دارند باید از استانداردهای حداقلی برخوردار باشند و این درحالی ست که فیلم " ملکه آلیشون" در زمان اکران در جشنواره فیلم کودک اصفهان نیز مورد انتقاد داوران و عدم استقبال مخاطبان قرارگرفت و در نتیجه مشخص نیست چرا در آن جشنواره برگزیده شد و چرا به این جشنواره راه یافته است؟!!

پایان پیام/

منبع: فارس

کلیدواژه: ملکه آلیشون ملکه آلیشون

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۷۱۱۳۲۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

«حسنا و ملکه‌های رنگی» به کتابفروشی‌ها آمدند

به گزارش خبرگزاری مهر، کتاب «حسنا و ملکه‌های رنگی» نوشته نسیبه استکی به‌تازگی توسط انتشارات کتاب جمکران منتشر و روانه بازار نشر شده است. این کتاب تخیلی و دنیای نوجوانان را به تصویر می‌کشد.

در معرفی این کتاب آمده است:

کتاب «حسنا و ملکه‌های رنگی» دنیایی را که نوجوان ما فکر می‌کند، ایده آل است نشانش می‌دهد و ذره ذره طعم بودن در این دنیا را به او می‌چشاند. دنیایی که در آن همه چیز حتی پله‌ها، صندلی و دیوارها برق می‌زنند. هزاران کمد لباس نو وجود دارد و فقط اگر سری به یکی از کمد جواهرات ملکه بزنیم دهانمان باز می‌ماند. اما واقعاً درون این دنیای پرزرق و برق همه چیز همین قدر بی عیب و نقص است؟! حسنا که شخصیت اصلی داستان ماست، آیا می‌تواند بی ترس از حیله‌های ملکه و فکر دلتنگی خانواده‌اش اینجا بماند؟! اصلاً شاید حسنا هم ملکه شود و در این دنیای قشنگ، قصری برای خودش بسازد، شاید هم اسیر این چیزها نشود و یاد حرف‌های پدرش بیفتد که همیشه می‌گفته «با این چیزها دست و پای ذهنت رو می‌بندی، ذهنی که بسته شد، دیگه نمی‌تونه آزادانه رشد کنه».

در بخشی از این کتاب می‌خوانیم:

حسنا همین که می‌خواست به خانه برگردد، چیزی طلایی روی سنگ جلویش برق زد. حسنا عاشق جواهرات بود، از هر نوعش؛ بدل یا واقعی، انگشتر یا النگو مهم نبود.

یک قدم به جلو برداشت. پایش لیز خورد و نزدیک بود بیفتد توی دریا. باید زود برمی‌گشت. همین حالا هم بیش از اندازه دیر کرده بود، ولی نمی‌توانست بی خیال آن جسم براق شود. دوباره نفس گرفت و سر جایش ایستاد. بعد آهسته به جلو خم شد. همین که نوک دستش با آن شیء براق تماس پیدا کرد، سنگ زیر پایش شروع به لرزیدن کرد. لرزید و لرزید و یک‌دفعه پایین رفت.

این کتاب با ۱۷۲ صفحه و قیمت ۱۰۵ هزارتومان عرضه شده است.

کد خبر 6090128 فاطمه میرزا جعفری

دیگر خبرها

  • راهیابی فیلم کوتاه هنرمند گیلانی به فستیوال پاناما
  • برگزیدگان جشنواره تلویزیونی «عروسک‌خونه» معرفی شدند
  • فراخوان جایزه داستان و بازآفرینی منتشر شد
  • «حسنا و ملکه‌های رنگی» به کتابفروشی‌ها آمدند
  • روایت یک کارگردان از فیلمسازی در نوجوانی/ چیزی جز گوشی لازم نیست
  • رقابت ۱۰ گروه در جشنواره هنر‌های نمایشی کودک و نوجوان آذربایجان غربی
  • روایت یک کارگردان از فیلمسازی در نوجوانی/ هیچ چیز جز گوشی موبایل لازم نیست
  • نگاهی به کتاب «خداشناسی قرآنی کودکان»/ شما خدا را می‌شناسید؟
  • ۱۰ فیلم جنگی پادآرمانشهری جذاب و پرتنش که باید ببینید
  • از کمدی تا آخرالزمان / هفتمین جلسه پاتوق برگزار می‌شود